کد مطلب:4209
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:6
همان طور كه ميدانيم پسرها صورتهاي خود را ميتراشند و اين كار در بين اكثر پسرها تقريباً 80% ديده ميشود چه به طور مداوم و چه به طور تفريحي و غير مداوم و نيز ميدانيم كه پسرها اين عمل را براي آراستهتر شدن صورت و بدنشان انجام ميدهند از لحاظ شرع حكم اين كار چيست؟ هر حكمي داشت خواهشمندم علت حكم آن را دقيقا تشريح كنيد (دليلي كه من قبلا ميشنيدم كه نميدانم درست است يا نه اين بود كه با اين كار ظاهر مرد شبيه ظاهر زن ميشود ولي فكر نكنم اين درست باشد چون اعضاي صورت مرد و زن كاملا از هم متمايزند اعضاي صورت مرد بسيار درشتتر و تركيببندي آن كاملا واضح و به راحتي قابل تمايز از صورت زن است به طوري كه براي هر كس تشخيص اين كار به راحتي امكان پذير ميباشد.)
اكثر مراجع تراشيدن ريش را با تيغ يا ماشينِ تهزن، بنا بر احتياط واجب جايز نميدانند و حتي بعضي (مانند آيتاللَّه بهجت و صافي) فتوا به حرمت دادهاند.
اما اين كه بعضي ميگويند تراشيدن ريش موجب پاكيزگي و بهداشت بيشتر است، مسلماً حرف درستي نيست، زيرا:
اولاً: چرا همين افراد اين حرف را درباره موي سر نميزنند؟
ثانياً: وجود ريش موجب حفاظت پوست صورت از ناراحتيهاي پوستي، ناشي از سرما و گرما و تابش خورشيد مي گردد. از طرفي تراشيدنِ آن لطمههايي از نظر بهداشتي بر انسان وارد مينمايد به عنوان مثال ميتوان از خراشيده شدن احتمالي قسمتهايي از صورت و نفوذ ميكروبهاي مختلف از طريق آن نام برد.
دليل حرمت تراشيدن ريش چيست؟
ابتدا بايد روشن ساخت كه مقصودتان از دليل حرمت تراشيدن ريش چيست؟ به عبارت ديگر هر حكم شرعي از دو جهت قابل دليليابي است:
الف) دليل شرعي مقصود از آن متون و نصوصي است كه حكم الهي را بيان ميكند. اين دليلها ابزار اصلي فقيه و كارشناس ديني است كه از طريق آن مي تواند حكم الهي را استنباط كند.
ب) فلسفه حكم مقصود از آن اين است كه چرا خداوند بر موضوع مفروضي فلان حكم را داده است. چنين كاوشي تحقيق فقهي نيست مگر در مواردي كه كشف فلسفه حكم در استنباط حكم دخيل باشد. در اين رابطه بايد چند نكته را در نظر داشت:
اولا، فلسفه همه احكام و جزئيات آنها به طور تفصيلي روشن نيست و آگاهي از آن دانشي فراتر از تنگناهاي معارف عادي بشري ميطلبد. ليكن بطور اجمالي روشن است كه همه احكام الهي تابع مصالح و مفاسد واقعي در متعلق آنهاست. بنابراين در صورتي كه فلسفه حكمي را بالخصوص ندانيم بنابر قاعده كلي فوق از آن بايد پيرويكرد. زيرا يقين به وجود مصلحتي در آن هست هر چند بر ما ناشناخته باشد.
ثانيا، در جست و جوي فلسفه احكام نبايد هميشه به دنبال علوم تجربي رفت و دليلي مادي و فيزيولوژيك برايش جستوجو نمود. اين فرايند كه همواره در پي يافتن مصلحت يا مفسدهاي طبي يا... باشيم برخاسته از نگرشي مادي گرايانه است. در حالي كه بسياري از احكام، مصالحي معنوي دارند كه در حوزه هيچ يك از علوم بشري قابل تحقيق نيست و آنها با متد تجربي خود قادر به حكمي نفياً يا اثباتاً پيرامون آن نيستند و يا اگر نظري بدهند بسيار سطحي است و چه بسا مسأله حكمتي برتر و بالاتر داشته باشد. چنان كه در مورد روزه، علوم به خواص بهداشتي آن پرداختهاند ولي قرآن مجيد فلسفهاي بالاتر را بيان فرموده و آن تقوا يابي است.
در مورد تراشيدن صورت نيز از نظر طبي گفتهاند: وجود محاسن براي محافظت از لثهها و دندانها و پوست صورت مفيد استت
ج) از نظر متخصصين پوست نيز وجود محاسن در صورت رعايت نظافت و اصول بهداشتي براي حفاظت از پوست و لطافت آنها مفيد است، مگر در مورد كساني كه گرفتار قارچهاي پوستي و... باشند كه مسالهاي استثنايي است. وجود محاسن متناسب با ساختار طبيعي بدن مرد ميباشد، و تراشيدن آن تشبه به زنان ميباشد در بحارالانوار، ج 76، ص 112، ح 14، باب 13 در ضمن روايت طويلي از امام صادق (ع) تاريخچه اين مساله ذكر گرديده آن گاه امام (ع) به فلسفه فوق اشاره كرده و ميفرمايند:... وانا ننجز الشوارب و نعفي اللحي و هي الفطرة. ولي ما شوارب را كوتاه ميكنيم و لحيه را باقي ميگذاريم و اين مطابق فطرت است. در اين باره روايات متعددي در كتب روايي، از جمله بحارالانوار، معاني الاخبار، تحفالعقول، وسايلالشيعه و ديگر مجامع روايي وجود دارد كه ما به ذكر دو روايت از بحارالانوار بسنده ميكنيم:
1- من كتاب من لا يحضره الفقيه قال الصادق (ع) اخذ الشارب من الجمعة الي الجمعة امان من الجذام و قال النبي (ص) لا يطوّلنّ احدكم شاربه فانّ الشيطان يتّخذه مخباً يستتر به و قال (ع) من لم يأخذ شاربه فليس منا و قال (ع) احفوا الشوارب و اعفوا اللحي و لا تتشبهوا باليهود و قال (ص) ان المجوس جزّوا لحاهم و وفروا شواربهم و انا نحن نجز الشوارب و نعفي اللحي و هي الفطره و اذا اخذ الشارب يقول بسم الله و بالله و علي ملة رسول الله (ص).،(1)
2- عن رسولالله (ص) حفّوا الشوارب واعفوا للّحي ولاتتشبّهوا بالمجوس،(2)
منابع و مآخذ:
(1) (بحارالانوار، ج 76، روايت 14، ب 13)
(2) (بحارالانوار، ج 76، ص 111، ح 10، ب 13)
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.